افزایش سطح قند خون، که در پزشکی با اصطلاح هایپرگلیسمی (Hyperglycemia) شناخته میشود، وضعیتی است که در آن غلظت گلوکز در جریان خون از محدوده طبیعی فراتر میرود. این پدیده، که سنگ بنای تشخیصی بیماری دیابت محسوب میشود، در صورت تداوم و عدم مدیریت صحیح، میتواند زمینهساز مجموعهای از عوارض حاد و مزمن گردد که سلامت عمومی بدن را به طور جدی به مخاطره میاندازد. درک دقیق نشانهها و علائم این وضعیت، گام نخست و حیاتی در مسیر تشخیص بهموقع، کنترل مؤثر و پیشگیری از پیامدهای نامطلوب آن است. هایپرگلیسمی زمانی رخ میدهد که بدن قادر به تولید انسولین کافی (هورمون تنظیمکننده قند خون) نباشد یا نتواند از انسولین تولید شده به شکل کارآمد استفاده کند. در نتیجه، گلوکز به جای ورود به سلولها برای تولید انرژی، در خون انباشته میشود. علائم اولیه این وضعیت معمولاً شامل افزایش تشنگی، تکرر ادرار و احساس گرسنگی مداوم است که در ادامه به تفصیل به مکانیسم بروز هر یک و سایر نشانههای پیشرفتهتر و خطرناک این اختلال متابولیک خواهیم پرداخت.
علائم قند خون بالا یا هایپرگلیسمی چیست و چگونه آن را تشخیص دهیم؟
هایپرگلیسمی به وضعیتی متابولیک اطلاق میشود که در آن سطح گلوکز، به عنوان منبع اصلی انرژی سلولهای بدن، در خون به شکل غیرطبیعی افزایش مییابد. برای درک بهتر این موضوع، لازم است بدانیم که در یک فرد سالم، سطح قند خون ناشتا به طور معمول در بازه ۷۰ تا ۱۰۰ میلیگرم بر دسیلیتر (mg/dL) حفظ میشود. مقادیر بالاتر از ۱۲۵ mg/dL در حالت ناشتا (پس از حداقل ۸ ساعت نخوردن غذا) یا فراتر از ۱۸۰ mg/dL در فاصله دو ساعت پس از صرف غذا، به عنوان هایپرگلیسمی تعریف میشود. این وضعیت صرفاً یک عدد در نتیجه آزمایش خون نیست، بلکه یک سیگنال هشداردهنده از اختلال در یکی از حیاتیترین فرآیندهای تنظیمی بدن است.
اهمیت شناخت هایپرگلیسمی در نقش محوری آن به عنوان مشخصه اصلی بیماری دیابت نهفته است. در حقیقت، این افزایش قند خون است که به مرور زمان به دیواره رگهای خونی، اعصاب و اندامهای مختلف بدن آسیب میرساند. گلوکز اضافی در خون مانند یک ماده سمی عمل میکند که میتواند منجر به عوارض ویرانگری همچون بیماریهای قلبی-عروقی، نارسایی کلیوی (نفروپاتی)، آسیبهای عصبی (نوروپاتی) و اختلالات بینایی (رتینوپاتی) شود. بنابراین، شناسایی زودهنگام علائم آن نه یک انتخاب، بلکه یک ضرورت برای حفظ سلامت بلندمدت است. این فرآیند پیچیده توسط هورمون انسولین، که از سلولهای بتای پانکراس ترشح میشود، مدیریت میگردد. انسولین مانند یک کلید عمل کرده و قفل گیرندههای سطح سلولها را باز میکند تا گلوکز بتواند وارد آنها شده و به انرژی تبدیل شود. در بیماری دیابت، یا این کلید (انسولین) به تعداد کافی تولید نمیشود (دیابت نوع ۱) یا قفلها (گیرندههای سلولی) نسبت به آن مقاوم شدهاند (دیابت نوع ۲). در هر دو حالت، نتیجه یکسان است: گلوکز در خارج از سلولها و در جریان خون انباشته میشود و هایپرگلیسمی رخ میدهد.
نشانههای اولیه و شایع افزایش قند خون: زنگ خطرهای بدن
علائم اولیه هایپرگلیسمی اغلب به صورت تدریجی ظاهر میشوند و ممکن است در ابتدا آنقدر خفیف باشند که مورد توجه قرار نگیرند. این نشانهها عمدتاً نتیجه تلاش بدن برای خلاص شدن از شر گلوکز اضافی انباشته شده در خون هستند. بدن در این شرایط، کلیهها را به عنوان یک سیستم دفع اضطراری به کار میگیرد تا گلوکز مازاد را از طریق ادرار از سیستم خارج کند. این مکانیسم جبرانی، هرچند در کوتاهمدت به کاهش نسبی قند خون کمک میکند، اما خود مجموعهای از واکنشهای زنجیرهای را در بدن به راه میاندازد که به صورت علائم کلاسیک دیابت، یعنی تشنگی شدید، تکرر ادرار و گرسنگی مفرط، بروز میکنند. این سه علامت که به “3P” (پلیدیپسی، پلیاوریا، پلیفاژی) معروف هستند، در هر دو نوع دیابت نوع ۱ و ۲ مشاهده میشوند، با این تفاوت که در دیابت نوع ۱، به دلیل تخریب سریع سلولهای تولیدکننده انسولین، این علائم معمولاً با سرعت و شدت بیشتری خود را نشان میدهند.
چرا قند خون بالا باعث تشنگی شدید و خشکی دهان میشود؟ (پلیدیپسی)
احساس تشنگی شدید و مداوم، که در علم پزشکی پلیدیپسی (Polydipsia) نامیده میشود، یکی از نخستین و شایعترین پاسخهای بدن به هایپرگلیسمی است. مکانیسم بروز این علامت به پدیدهای به نام “دیورز اسمزی” بازمیگردد. هنگامی که غلظت گلوکز در خون از حد مشخصی فراتر میرود، کلیهها که مسئول تصفیه خون هستند، دیگر توانایی بازجذب تمام گلوکز را ندارند و مقادیر اضافی آن وارد ادرار میشود. گلوکز یک مولکول اسمزی فعال است، به این معنی که آب را به سمت خود جذب میکند. در نتیجه، گلوکز موجود در ادرار، آب را از بافتها و سلولهای بدن به داخل لولههای کلیوی میکشاند تا همراه با آن دفع شود. این فرآیند منجر به افزایش شدید حجم ادرار و در نهایت، کمآبی (Dehydration) بدن میگردد.
با کاهش سطح آب بدن، مرکز کنترل تشنگی در هیپوتالاموس مغز فعال میشود و سیگنالهای قدرتمندی برای نیاز به نوشیدن مایعات ارسال میکند. این یک واکنش دفاعی برای جبران آب از دست رفته و جلوگیری از عوارض خطرناک کمآبی است. به همین دلیل، فرد مبتلا به هایپرگلیسمی ممکن است مقادیر بسیار زیادی آب بنوشد، اما همچنان احساس تشنگی و خشکی دهان را به دلیل تداوم دفع آب از طریق ادرار، تجربه کند. در واقع، یک چرخه معیوب شکل میگیرد: قند خون بالا منجر به تکرر ادرار، تکرر ادرار منجر به کمآبی، و کمآبی منجر به تشنگی شدید میشود. این چرخه تا زمانی که سطح قند خون کنترل نشود، ادامه خواهد یافت.
تکرر ادرار چگونه به سطح بالای قند خون مرتبط است؟ (پلیاوریا)
تکرر ادرار یا پلیاوریا (Polyuria)، دیگر علامت کلیدی هایپرگلیسمی است که ارتباط تنگاتنگی با مکانیسم تشنگی شدید دارد. در حالت طبیعی، کلیهها خون را فیلتر کرده و تقریباً تمام گلوکز را به همراه سایر مواد مفید به جریان خون بازمیگردانند. این فرآیند بازجذب ظرفیت مشخصی دارد که به آن “آستانه کلیوی برای گلوکز” گفته میشود. این آستانه معمولاً در حدود ۱۸۰ میلیگرم بر دسیلیتر است. تا زمانی که سطح قند خون پایینتر از این حد باشد، هیچ گلوکزی در ادرار یافت نمیشود.
با این حال، زمانی که هایپرگلیسمی رخ میدهد و غلظت گلوکز خون از ۱۸۰ mg/dL فراتر میرود، سیستم بازجذب کلیهها اشباع میشود و دیگر قادر به بازگرداندن تمام گلوکز به خون نیست. در نتیجه، گلوکز اضافی در ادرار باقی میماند. همانطور که پیشتر اشاره شد، این گلوکز به دلیل خاصیت اسمزی خود، مقادیر قابل توجهی آب را از بدن به داخل ادرار میکشاند. این پدیده حجم کلی ادرار تولیدی را به شدت افزایش میدهد و فرد را ناچار به دفع ادرار با فواصل زمانی کوتاهتر و در حجم بیشتر میکند. فرد مبتلا ممکن است نیاز به دفع ادرار بیش از ۷ تا ۱۰ بار در روز را تجربه کند. این وضعیت به ویژه در طول شب تشدید میشود و فرد را مکرراً از خواب بیدار میکند که این حالت خاص، ناکچوریا (Nocturia) نام دارد و میتواند کیفیت خواب و زندگی روزمره را به شدت تحت تأثیر قرار دهد.
پارادوکس گرسنگی در هایپرگلیسمی: چرا با وجود قند فراوان، سلولها گرسنه میمانند؟ (پلیفاژی)
افزایش غیرطبیعی اشتها و احساس گرسنگی شدید، حتی بلافاصله پس از صرف یک وعده غذایی کامل، که با عنوان پلیفاژی (Polyphagia) شناخته میشود، سومین علامت کلاسیک هایپرگلیسمی است. این علامت در نگاه اول ممکن است متناقض به نظر برسد؛ چگونه ممکن است با وجود مقادیر فراوان سوخت (گلوکز) در خون، بدن همچنان سیگنال گرسنگی ارسال کند؟ پاسخ در نقش حیاتی انسولین نهفته است.
انسولین هورمونی است که به گلوکز اجازه ورود به سلولهای بدن، به ویژه سلولهای عضلانی و چربی، را میدهد تا در آنجا به انرژی تبدیل شود. در وضعیت هایپرگلیسمی که ناشی از کمبود انسولین یا مقاومت سلولها به عملکرد آن است، گلوکز نمیتواند به طور مؤثر وارد سلولها شود. در نتیجه، با وجود فراوانی گلوکز در جریان خون، سلولهای بدن در یک وضعیت “گرسنگی داخلی” به سر میبرند. این کمبود انرژی در سطح سلولی، سیگنالهای قدرتمندی به مغز ارسال میکند و آن را متقاعد میسازد که بدن نیاز به دریافت غذای بیشتر دارد. مغز در پاسخ، احساس گرسنگی شدیدی را ایجاد میکند تا فرد را به خوردن و تأمین انرژی مورد نیاز سلولها ترغیب کند. این مکانیسم توضیح میدهد که چرا فرد مبتلا ممکن است اشتهای سیریناپذیری داشته باشد اما همزمان با علائمی مانند خستگی و کاهش وزن (که در ادامه به آن پرداخته میشود) مواجه باشد. این یک پارادوکس متابولیک است: سوخت در دسترس است، اما سلولها کلید ورود آن را در اختیار ندارند.
علائم پیشرفتهتر هایپرگلیسمی: وقتی بدن پیامهای جدیتری ارسال میکند
اگر هایپرگلیسمی برای مدتی طولانی تشخیص داده نشده و کنترل نشود، تأثیرات آن از سطح علائم اولیه فراتر رفته و به شکل نشانههای عمومیتر و جدیتری در سراسر بدن بروز میکند. این علائم پیشرفته نتیجه مستقیم کمبود مزمن انرژی در سلولها، آسیبهای اولیه به عروق و اعصاب به دلیل سمیت گلوکز، و تلاشهای ناکام بدن برای جبران این اختلال متابولیک هستند. نشانههایی مانند خستگی مفرط، کاهش وزن بیدلیل، تاری دید و مشکلات پوستی، همگی بیانگر آن هستند که هایپرگلیسمی از یک وضعیت هشداردهنده اولیه، به یک مشکل سیستمیک تبدیل شده است که ارگانهای مختلفی را درگیر کرده است. این علائم ممکن است به آرامی و در طول زمان پیشرفت کنند، به طوری که فرد ممکن است آنها را به عوامل دیگری مانند افزایش سن، استرس کاری یا سبک زندگی نسبت دهد و از اهمیت واقعی آنها غافل شود.
خستگی و ضعف مفرط: پیامد کمبود انرژی در سطح سلولی
احساس خستگی و ضعف شدید که با استراحت معمول برطرف نمیشود، یکی از نشانههای برجسته هایپرگلیسمی مزمن است. این خستگی صرفاً یک احساس ذهنی نیست، بلکه ریشههای فیزیولوژیک عمیقی دارد. اصلیترین دلیل این پدیده، همان “گرسنگی سلولی” است که پیشتر به آن اشاره شد. زمانی که سلولها، به ویژه سلولهای عضلانی که مصرفکنندگان اصلی انرژی هستند، نمیتوانند گلوکز مورد نیاز خود را از خون دریافت کنند، بدن با کمبود شدید سوخت برای انجام فعالیتهای روزمره مواجه میشود. این امر منجر به احساس بیحالی، ضعف عضلانی و کاهش توان فیزیکی و ذهنی میگردد.
علاوه بر این، دو عامل دیگر نیز به این خستگی دامن میزنند. اول، کمآبی ناشی از تکرر ادرار. بدن برای عملکرد بهینه به سطح کافی از مایعات نیاز دارد و کمآبی به تنهایی یکی از دلایل اصلی احساس خستگی و کاهش سطح انرژی است. دوم، التهاب. مطالعات علمی نشان دادهاند که سطوح بالای قند خون میتواند یک وضعیت التهابی خفیف اما مزمن را در بدن ایجاد کند. این التهاب سیستمیک، خود میتواند به احساس خستگی و ناخوشی عمومی منجر شود. بنابراین، خستگی در افراد مبتلا به هایپرگلیسمی یک پدیده چندعاملی است که از کمبود انرژی سلولی، کمآبی و التهاب نشأت میگیرد. این وضعیت به خصوص پس از مصرف وعدههای غذایی سرشار از کربوهیدرات، که باعث افزایش ناگهانی قند خون میشوند، تشدید میگردد و به شکل خوابآلودگی شدید پس از غذا خود را نشان میدهد.
کاهش وزن بیدلیل: چرا بدن شروع به مصرف ذخایر خود میکند؟
کاهش وزن غیرمنتظره، به ویژه زمانی که با افزایش اشتها همراه باشد، یک علامت هشداردهنده جدی است و بیشتر در دیابت نوع ۱ مشاهده میشود، هرچند در دیابت نوع ۲ کنترلنشده نیز ممکن است رخ دهد. این پدیده نتیجه مستقیم ناتوانی بدن در استفاده از گلوکز به عنوان منبع اصلی انرژی است. وقتی سلولها نمیتوانند به گلوکز دسترسی پیدا کنند، بدن برای تأمین سوخت مورد نیاز خود به سراغ منابع انرژی جایگزین میرود. این منابع، ذخایر چربی و پروتئینهای ساختاری موجود در عضلات هستند.
بدن وارد یک فاز کاتابولیک (فاز تجزیه) میشود و شروع به شکستن بافت چربی و توده عضلانی میکند تا از آنها انرژی تولید کند. این فرآیند، حتی اگر فرد به دلیل احساس گرسنگی شدید (پلیفاژی) مقادیر زیادی غذا مصرف کند، منجر به کاهش وزن قابل توجهی در یک دوره زمانی کوتاه (چند هفته تا چند ماه) میشود. در واقع، بدن برای زنده ماندن، خود را مصرف میکند. این علامت، به ویژه در کودکان و نوجوانانی که به طور ناگهانی دچار کاهش وزن میشوند، باید به سرعت مورد بررسی پزشکی قرار گیرد، زیرا میتواند نشانه شروع دیابت نوع ۱ باشد. ترکیب کاهش وزن با وجود اشتهای زیاد، یک نشانه کلاسیک است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت.
تاری دید: تأثیر موقتی قند خون بالا بر عدسی چشم
تاری دید یکی از علائمی است که میتواند برای فرد بسیار نگرانکننده باشد، اما در مراحل اولیه هایپرگلیسمی، این علامت معمولاً موقتی است. علت این پدیده، تأثیر مستقیم سطوح بالای قند خون بر تعادل مایعات در بدن و به طور خاص، در عدسی چشم است. عدسی چشم یک ساختار شفاف و انعطافپذیر است که با تغییر شکل خود، نور را بر روی شبکیه متمرکز میکند تا تصویری واضح ایجاد شود.
هنگامی که قند خون بالاست، غلظت اسمزی مایعات بدن تغییر میکند. این تغییر باعث میشود آب از سایر قسمتهای چشم به داخل عدسی کشیده شود و منجر به تورم آن گردد. این تورم، شکل و انحنای عدسی را تغییر میدهد و توانایی آن برای شکست دقیق نور را مختل میکند. در نتیجه، فرد دچار تاری دید میشود و ممکن است در خواندن متون، دیدن اشیاء دور یا تشخیص چهرهها با مشکل مواجه شود. خبر خوب این است که این نوع تاری دید معمولاً با بازگشت سطح قند خون به محدوده طبیعی، برطرف میشود، زیرا عدسی به شکل و اندازه اصلی خود بازمیگردد. با این حال، بسیار مهم است که این علامت از رتینوپاتی دیابتی، که یک عارضه جدی و دائمی ناشی از آسیب به عروق خونی شبکیه در اثر دیابت طولانیمدت است، تفکیک داده شود. هرگونه تغییر در بینایی نیازمند ارزیابی دقیق توسط چشمپزشک است.
بهبود آهسته زخمها و عفونتهای مکرر: تضعیف سیستم دفاعی بدن
یکی از پیامدهای سیستمیک و خطرناک هایپرگلیسمی مزمن، اختلال در توانایی بدن برای ترمیم بافت و مبارزه با عوامل بیماریزا است. این موضوع خود را به صورت بهبود بسیار کند زخمهای کوچک و بروز مکرر عفونتها نشان میدهد. این مشکل از سه مسیر اصلی ناشی میشود.
اول، آسیب به عروق خونی (واسکولوپاتی). قند خون بالا به دیواره رگهای خونی، به ویژه مویرگهای کوچک، آسیب میرساند و باعث تنگ و سخت شدن آنها میشود. این امر جریان خون را در سراسر بدن، به خصوص در اندامهای انتهایی مانند پاها، کاهش میدهد. در نتیجه، زمانی که زخمی ایجاد میشود، اکسیژن، مواد مغذی و سلولهای ایمنی مورد نیاز برای فرآیند ترمیم، به مقدار کافی به محل آسیب نمیرسند و روند بهبودی به شدت کند میشود.
دوم، اختلال در عملکرد سیستم ایمنی. هایپرگلیسمی عملکرد گلبولهای سفید، به ویژه نوتروفیلها را که خط مقدم دفاعی بدن در برابر عفونت هستند، تضعیف میکند. توانایی این سلولها برای رسیدن به محل عفونت، بلعیدن و از بین بردن میکروبها کاهش مییابد.
سوم، ایجاد محیطی مناسب برای رشد میکروبها. سطح بالای قند در خون و بافتها، محیطی غنی از مواد مغذی برای رشد و تکثیر باکتریها و قارچها فراهم میکند. این سه عامل در کنار هم باعث میشوند یک بریدگی یا خراش ساده که در حالت عادی طی چند روز بهبود مییابد، هفتهها طول بکشد تا بسته شود و همزمان، فرد مستعد ابتلا به عفونتهای مکرر پوستی، عفونتهای دستگاه ادراری و عفونتهای قارچی (مانند کاندیدیازیس یا برفک دهان) شود. این علامت به ویژه در پاها از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا ترکیب آن با آسیب عصبی (نوروپاتی دیابتی) که حس درد را مختل میکند، میتواند منجر به ایجاد زخمهای مزمن و خطرناک (زخم پای دیابتی) شود.
وضعیتهای اورژانسی هایپرگلیسمی: علائمی که نباید نادیده گرفته شوند
اگر هایپرگلیسمی به سطوح بسیار بالا برسد و برای مدت طولانی ادامه یابد، میتواند منجر به دو عارضه حاد و تهدیدکننده حیات شود: کتواسیدوز دیابتی (DKA) و سندرم هایپراسمولار هایپرگلیسمیک (HHS). این وضعیتها تعادل شیمیایی و مایعات بدن را به شدت برهم میزنند و نیازمند مداخله فوری پزشکی هستند. علائم این شرایط، فراتر از نشانههای اولیه و عمومی بوده و به عنوان سیگنالهای خطر جدی تلقی میشوند. این عوارض اغلب در پی یک عامل استرسزای فیزیکی مانند عفونت، جراحی، یا قطع ناگهانی مصرف داروهای دیابت رخ میدهند.
بوی میوهای یا استون در تنفس: نشانه خطر کتواسیدوز دیابتی (DKA)
بوی خاص نفس که شبیه به بوی میوه گندیده یا لاکپاککن (استون) توصیف میشود، یک نشانه کلاسیک و بسیار مهم از عارضه حاد “کتواسیدوز دیابتی” یا DKA است. این وضعیت اورژانسی عمدتاً در افراد مبتلا به دیابت نوع ۱ رخ میدهد، جایی که کمبود انسولین مطلق است. در غیاب کامل انسولین، سلولها نمیتوانند از گلوکز برای انرژی استفاده کنند و بدن به شکل گستردهای به تجزیه چربیها روی میآورد.
محصول جانبی این متابولیسم سریع چربی، تولید ترکیباتی به نام “اجسام کتونی” (مانند استون، استواستات و بتا-هیدروکسی بوتیرات) است. این کتونها ماهیت اسیدی دارند و تجمع آنها در خون، تعادل اسید و باز (pH) بدن را به هم زده و خون را به شدت اسیدی میکند (اسیدوز متابولیک). این وضعیت برای عملکرد سلولها و آنزیمهای بدن بسیار خطرناک است. بدن در تلاش برای دفع کتونهای اضافی، آنها را از طریق ادرار و همچنین تنفس خارج میکند. دفع استون از طریق ریهها همان چیزی است که باعث ایجاد بوی مشخص میوهای در تنفس فرد میشود. DKA علاوه بر بوی نفس، با علائم دیگری مانند درد شدید شکم، تهوع و استفراغ، و تنفس سریع و عمیق (معروف به تنفس کاسمول) همراه است. این وضعیت یک اورژانس پزشکی مطلق است و نیازمند بستری فوری در بیمارستان برای تجویز انسولین و مایعات وریدی است.
گیجی و کاهش سطح هوشیاری: تأثیر هایپرگلیسمی شدید بر مغز
هرگونه تغییر در سطح هوشیاری، از گیجی و خوابآلودگی شدید گرفته تا بیقراری و در نهایت از دست دادن هوشیاری (کما)، نشاندهنده تأثیرات شدید هایپرگلیسمی بر سیستم عصبی مرکزی و مغز است. این علامت میتواند هم در DKA و هم در سندرم هایپراسمولار هایپرگلیسمیک (HHS)، که عارضه مشابه اما با مکانیسم کمی متفاوت و شایعتر در دیابت نوع ۲ است، رخ دهد.
علت اصلی این اختلالات عصبی، برهم خوردن شدید تعادل مایعات و الکترولیتها در مغز است. در HHS، سطح قند خون به مقادیر بسیار بالا (اغلب بالاتر از ۶۰۰ mg/dL) میرسد. این غلظت شدید گلوکز، خون را به شدت غلیظ (هایپراسمولار) میکند و باعث خروج آب از سلولهای بدن، از جمله سلولهای مغزی، میشود. این کمآبی شدید سلولهای مغزی، عملکرد طبیعی آنها را مختل کرده و منجر به علائم عصبی میشود. در DKA نیز علاوه بر کمآبی، اسیدی شدن خون (اسیدوز) تأثیر مستقیم سمی بر عملکرد مغز دارد. به علاوه، در هر دو وضعیت، تغییرات شدید در سطح الکترولیتهای حیاتی مانند سدیم و پتاسیم، که برای انتقال پیامهای عصبی ضروری هستند، به این اختلالات دامن میزند. مشاهده هر یک از این علائم در فردی با سابقه دیابت یا دارای علائم هایپرگلیسمی، یک وضعیت بحرانی تلقی شده و باید فوراً با اورژانس تماس گرفته شود.
چه زمانی باید به دنبال مراقبتهای پزشکی باشیم؟
تشخیص مرز بین علائم هشداردهنده و یک وضعیت اورژانسی در هایپرگلیسمی، برای مدیریت صحیح و جلوگیری از عوارض جبرانناپذیر حیاتی است. رویکرد صحیح، اقدام بر اساس شدت و نوع علائم است.
علائم هشداردهنده که نیاز به مراجعه فوری به اورژانس دارند
در صورتی که شما یا فردی دیگر، علائم یک عارضه حاد هایپرگلیسمی را تجربه میکنید، درنگ جایز نیست و باید فوراً به نزدیکترین مرکز اورژانس مراجعه کرده یا با خدمات فوریتهای پزشکی تماس بگیرید. این علائم که نشاندهنده یک بحران متابولیک هستند، عبارتند از:
- درد شکم، تهوع و استفراغ مداوم
- تنفس سریع، عمیق و سخت
- وجود بوی میوهای یا استون در تنفس
- گیجی، سردرگمی، ناتوانی در تمرکز یا رفتار غیرعادی
- خوابآلودگی شدید که فرد به سختی بیدار میشود
- هرگونه کاهش در سطح هوشیاری یا غش کردن
این علائم نشان میدهند که بدن دیگر قادر به جبران هایپرگلیسمی شدید نیست و برای جلوگیری از آسیب دائمی به ارگانها یا حتی مرگ، به مداخله فوری پزشکی نیاز دارد.
چه زمانی برای علائم اولیه باید به پزشک مراجعه کرد؟
از سوی دیگر، اگر به طور مداوم و برای چند روز یا چند هفته، علائم اولیه و عمومی هایپرگلیسمی را تجربه میکنید، حتی اگر شدت آنها کم باشد، لازم است در اسرع وقت به پزشک مراجعه کنید. این علائم شامل موارد زیر است:
- افزایش تشنگی و خشکی دهان که غیرعادی به نظر میرسد
- تکرر ادرار، به ویژه بیدار شدن مکرر در شب برای دفع ادرار
- افزایش اشتها همراه با خستگی یا کاهش وزن
- خستگی و ضعف مداوم و بیدلیل
- تاری دید که میآید و میرود
- بهبود نیافتن زخمهای کوچک یا بروز عفونتهای مکرر
مراجعه به پزشک در این مرحله میتواند به تشخیص زودهنگام دیابت یا پیشدیابت منجر شود. تشخیص بهموقع این امکان را فراهم میآورد که با مداخلات درمانی مناسب، از جمله تغییر در سبک زندگی، رژیم غذایی و در صورت لزوم دارو، سطح قند خون کنترل شده و از بروز عوارض حاد و مزمن بیماری پیشگیری گردد. یک راهکار عملی و مفید، استفاده از دستگاههای سنجش قند خون خانگی (گلوکومتر) برای ثبت موارد افزایش قند خون و ارائه این اطلاعات به پزشک است که به تشخیص دقیقتر و تنظیم برنامه درمانی مؤثرتر کمک شایانی خواهد کرد.

